تفاوت های جالب عروسی رفتن پسرها و دخترها (آخر خنده)

پسر زمستونی

هرچی که تو بخوای هست

تفاوت های جالب عروسی رفتن پسرها و دخترها (آخر خنده)

ساعت ۸ صبح از خواب بیدار می شه( انگار که یه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره تو حموم،…بالاخره ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ می یاد بیرون…( البته ممکنه یه بار هم تو حموم ماسک بزاره…که تا ساعت ۱۱ در حمام تشریف داره!)

بعد از ناهار…!

لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرایشگاه گرفته برای ساعت ۱:۳۰ بعد از ظهر…

توی آرایشگاه کلی نظر خواهی می کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال آرایشگر بنده خدا داره رو می گرده آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه و یه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!!

ساعت ۳ می رسه خونه… بعد شروع می کنه به آرایش کردن…!

بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره( که مدل موهاش خراب نشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده اش نشون بده!!

ساعت ۸ عروسی شروع می شه…یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونجا باشه!!
.
.
.
عروسی رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمی کنه!!

روز عروسی، ساعت ۱۲ ظهر از خواب بیدار می شه… خیلی خونسرد و ریلکس! صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!

ساعت ۶ بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن یادش می افته که بعله…عروسی دعوتیم..!

بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش…! می پره تو حموم…

توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره…!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)

ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون…

ساعت ۶:۳۰ بعد از ظهره…هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشه یا اسپرت…!

تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتو نکرده! شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده و یادش رفته بوده که بگه بدوزن..!!

کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو تو کمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم غیبشون استفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره…!

خلاصه…بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و می پوشه(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد می زنه!!)

ساعت ۸ شب عروسی شروع می شه، ساعت ۹:۳۰ شب به شام عروسی می رسه..! البته اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی رسه!!

 

ولی پسر ها هام اینجوری نیستن.

نظر بدین


نظرات شما عزیزان:

فاطمه
ساعت15:07---13 آذر 1391
قسمت آخر رو واسه دخترا بنویس آخرشم با جوش گنده ای که روز قبل عروسی دراومده میره عروسی

سر خودم اومده...
پاسخ:khhhhhhh kheyli zayas


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: <-TagName->
+ نوشته شده در شنبه 11 آذر 1391برچسب:,ساعت 15:0 توسط ♥ ♡(-̮̮̃•)♰ ♱ ESI DANDY |